۱۳۹۱ شهریور ۷, سه‌شنبه

ابو حمزه - ۳۰


٣٠-إِلهِي لَمْ أَعْصِكَ حِيْنَ عَصَيْتُكَ وَأَنا بِرُبُوبِيَّتِكَ جاحِدٌ وَلا بِأَمْرِكَ مُسْتَخِفٌ وَلا لِعُقُوبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ وَلا لِوَعِيدِكَ مُتَهاوِنٌ، لكِنْ خَطِيئَةٌ عَرَضَتْ وَسَوَّلَتْ لِي نَفْسِي وَغَلَبَنِي هَوَايَ وَأَعانَنِي عَلَيْها شِقْوَتِي وَغَرَّنِي سِتْرُكَ المُرْخَى عَلَيَّ، فَقَدْ عَصَيْتُكَ وَخالَفْتُكَ بِجُهْدِي ؛ فَالانَ مِنْ عَذابِكَ مَنْ يَسْتَنْقِذُنِي وَمِنْ أَيْدِي الخُصَماءِ غَداً مَنْ يُخَلِّصُنِي وَبِحَبْلِ مَنْ أَتَّصِلُ إِنْ أَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَكَ عَنِّي ؟

٣٠-ترجمه موزون دعاي ابو حمزه:
الف -
گر كه عاصي و خطا كار و بدم
من به ربانيّتت منكر ني ام
من سبك نشمرده ام امر شما
گر بگشتم غرق هر فعل خطا
معترض بر هر چه كيفر نيستم
من به تهديدت سبكسر نيستم
نفس دونم هر خطا را جلوه داد
هر بدي بر نفس من زينت بداد
چيره شد بر من هواي نفس دون
همرهم شد تيره روزي زبون
پرده ي ستاريت هم غره كرد
بر دلم هرناروايي جلوه كرد
٣٠- ب
مرتكب گشتم بسي جرم و گناه
لحظه اي پروا نكردم از اله
نك ، چه كس من را رهاند از عقاب ؟ 
يا ببندد بر من اين راه عتاب ؟
يا چه كس پروردگار مهربان
فارغم سازد ز جمع دشمنان ؟
گر ببري رشته ي مهرت به كار
من به پيوند كه باشم استوار ؟
واي بر من ، زين همه رسواييم 
زآنچه در پرونده ام بنهادي ام
گر ببودم نا اميد از محضرت
يا كه مي كردي تو مأيوس از درت
هر زمان يادم مي آمد كرده ها
مي شدم من نا اميد از هر عطا
-----------------

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.