۱۳۹۱ شهریور ۱۵, چهارشنبه

ابو حمزه ۴۱

ابو حمزه ۴۱


-----
٤١-
إرْحَمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا غُرْبَتِي وَعِنْدَ المَوْتِ كُرْبَتِي وَفِي القَبْرِ وَحْدَتِي وَفِي اللَّحْدِ وَحْشَتِي وَإِذا نُشِرْتُ لِلْحِسابِ بَيْنَ يَدَيْكَ ذُلَّ مَوْقِفِي، وَاغْفِرْ لِي ماخَفِيَ عَلى الادَمِيِّينَ مِنْ عَمَلِي وَأَدِمْ لِي ما بِهِ سَتَرْتَنِي وَارْحَمْنِي صَرِيعاً عَلى الفِراشِ تُقَلِّبُنِي أَيْدِي أَحِبَّتِي، وَتَفضَّلْ عَلَيَّ مَمْدُوداً عَلى المُغْتَسَلِ يُقَلِّبُنِي صالِحُ جِيرَتِي، وَتَحَنَّنْ عَلَيَّ مَحْمُولاً قَدْ تَناوَلَ الأقْرِباءُ أَطْرافَ جَنازَتِي، وَجُدْ عَلَيَّ مَنْقُولاً قَدْ نَزَلْتُ بِكَ وَحِيداً فِي حُفْرَتِي، وَارْحَمْ فِي ذلِكَ البَيْتِ الجَدِيدِ غُرْبَتِي حَتَّىْ لا أَسْتَأْنِسَ بِغَيْرِكَ

---
٤١- ترجمه موزون دعاي ابو حمزه
الف -
رحم كن بر غربتم در اين سرا
هم به گاه مرگ من رحمت نما
اي خدا ، در شام تار قبر ما
بر همه تنهايي ام رحمي نما
گاه ترس و وحشتم در آن لحد
رحمتي كن اي خداوند احد
رحم كن بر خواري ام ، روز حساب
اي خداي صاحب اجر و ثواب
---
٤١- ب
هم بپوشان هر خطا و جرممان
كو تو پنهان كرده اي از مردمان
هر چه را پوشانده اي از كار ما
مستدامش دار و كن اكرام ما
گر بيافتم من به بستر اي خدا
ور به هر سويي كشانندم مرا
گر گذارندم به سنگ شستشو 
دوستانم پشتم و گاهي به رو
رحمتي بر من نما اي كردگار
چون كه تابوتم بود در دست يار
آن شب قبر و چنان رسوايي ام
خانه ي قبر من و تنهايي ام

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.